بخشی از متن نقش اسطوره و جنسيت (نقش زن) در سينماي بهرام بيضايي :
تعداد صفحات : 28
ساختار و کارکرد اسطوره در آثار بهرام بیضایی گاه دگرگونی هایی می یابد. نمونه آن, تغییر کلیشه قهرمان در برخی فیلم های او است. اسطوره قهرمان و سفر او, همواره مورد توجه اسطوره شناسان بوده است؛ براساس دیدگاه و الگوی جوزف کمبل, قهرمان مرد مراحل دهگانه ای را در سفر رو به کمال خود طی می کند. اما, بیضایی با تنزل قهرمانان مرد و توجه به نقش آفرینی قهرمانان زن, به تغییر کارکردهای سنتی این اسطوره متناسب با اوضاع زمانه دست زده است. رعنا در فیلم غریبه و مه , زن آسیابان در مرگ یزدگرد , تارا در چریکه تارا , خانم بزرگ و ماهرخ در مسافران و گلرخ در سگ کشی , ضمن سفر پیش رویشان, با دانایی, آزمون و نجات بخشی به قهرمان اسطوره ای بدل شده اند. این امر به پررنگ شدن نقش اسطوره و جنسیت در سینمای او انجامیده است.